مدح و ولادت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
دل رمــیـده حـوالـی آسـتـانـۀ اوسـت تمام دلخـوشیام جشن شادیانۀ اوست تـرانۀ لـب من از غـزل ترانۀ اوست رواق منـظر چـشم من آشیانۀ اوست اگر چه عرض هنر پیش یار بیادبیست زبان خموش و لیکن دهان پُر از عربیست ستارههای درخـشان به جلـوه آمدهاند شبـیـه مـاه فـروزان به جـلـوه آمدهاند بسان یـوسف کنـعـان به جلوه آمدهاند اگر چه حسن فروشان به جلوه آمدهاند کسی به حُسن و ملاحت به یار ما نرسد به دلـپـذیـریِ نـقـش نـگـار ما نـرسـد پیـمـبران الـوالعـزم بی گمان جمعـنـد کـنار اهل زمین اهل آسـمان جمعـنـد به شوق آمدن صاحب الزمان جمعند حضور خلوت انس است و دوستان جمعند وان یکاد بخـوانـیـد و در فـراز کـنید معـاشران گـره از زلف یار باز کنید برای عرض ارادت به ساحت نرگس رسیده حضرت مریم به خدمت نرگس عزیز عسگری و جان حضرت نرگس نظر به چهرۀ ماهـش عـبادت نرگس حَسن جمال و حَسن سیرت و حَسن سکنات به شادی دل مهدی و مادرش صلوات وقار و شان سلیمان شرافت یعـقـوب نـگـاه رحـمـت نـوح و تحـمـل ایـوب مِلاحت و نفَس و حُسن یوسف محبوب شمیم ناب مسیح از شمال تا به جنوب تمام نور محمد به چهـرهاش پـیداست چکـیدهای ز تمام پـیـمـبـران خداست شـبـیـه پـرچـم در حـال اهـتـزاز آمـد امـیـر مُطـلَـقِ از خـلـق بینـیـاز آمـد علی و جعـفـر طیار و حمزه باز آمد قسم به تیغ دو دم فارس الحـجـاز آمد ز نسل احمد مختار و رونوشت علیست سرشت مهدی کرار از سرشت علیست شعـور جاری در هر شعـار اباصالح بـهـانـۀ غـزلـی مـانـدگــار ابـاصـالـح پُر از جلال و شکوه و وقار اباصالح ترانهام صد و سی و سه بار اباصالح قسم به هر گره ابرویش که حساس است چـقـدر خَلقا و خُـلقا شبیه عباس است نگـاه مرحـمـتـش خلق را کـفـاف کند به خـوبیاش همۀ شهر اعـتراف کند به زیر سایۀ الـطافـش اعـتکـاف کند میان عرش ملک دور او طواف کند همیشه از سر دلـتـنگیاند محـتاجـش فرشتهها همه چشم انتظار معـراجش قلم برای سرودن دوباره گرم وضوست سرودن از پسر فاطمه همیشه نکوست سر ارادت ما و آستان حضرت دوست که هر چه بر سر ما میرود ارادت اوست دمی که صحبت یار است صحبت از من نیست سرور شیعه که تنها به ریسه بستن نیست |